خانه عناوین مطالب تماس با من

زمـ ـانی بر زمـ ــین

زمـ ـانی بر زمـ ــین

درباره من

㋡ سوگلیِ زندگیِ خودمَمـ ㋡ ادامه...

پیوندها

  • p.t
  • نگاه
  • ریحانه
  • گلنوش
  • رنگی رنگی
  • لی لی با لی لی
  • الی...دختری که شعر شد
  • نگارخانه مستانه
  • آشپزچه ها
  • فاطمه
  • حدیث
  • آرزو

دسته‌ها

  • تعمیرگاه خودم 6
  • روزها به روایت تصویر 7
  • روزانه ها 25
  • پیشنهادات(فیلم،کتاب،موزیک]نرم افزار،سایت و...) 7
  • خاطرات کهنه 2
  • یادگاری 1
  • زیباسازی 1

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • خواهر خوبم
  • کاراموزی
  • آفتاب
  • یادت ای دوست بخیر...
  • اردو قلعه رودخان
  • شهر پیامبر
  • گلخونه من
  • دانشگاه گردی+هندونه خرون
  • آرزو

بایگانی

  • اردیبهشت 1395 1
  • مرداد 1394 4
  • تیر 1394 1
  • اردیبهشت 1394 3
  • بهمن 1393 5
  • آذر 1393 2
  • مهر 1393 3
  • مرداد 1393 7
  • تیر 1393 2
  • اردیبهشت 1393 2
  • فروردین 1393 2
  • اسفند 1392 3
  • بهمن 1392 6
  • دی 1392 8
  • آذر 1392 5
  • آبان 1392 8
  • مهر 1392 3
  • شهریور 1392 4
  • مرداد 1392 5
  • تیر 1392 10

تقویم

اردیبهشت 1395
ش ی د س چ پ ج
1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

جستجو


آمار : 34900 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 20:16
    به نام خدا سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام خانومااا آقاهه کجااایین؟؟؟ چه سکوتی:| لباس جدیدم خوشگله؟:))) عکسی که مشاهده میکنید یه زوج خوشبخت که در کنار هم زندگی خوب و خوشی دارن و مدام صدای چه چه عاشقانشون گوش اهالی منزل رو مینوازه و روح زندگی رو به تک تک سلول های این دخترمیدمد،نیست!! بلکه این ها...
  • خواهر خوبم چهارشنبه 14 مرداد 1394 19:51
    خواهرم یه سری اخلاقای خاص داره.وابستگیش یه مقدار با همسن و سالاش متفاوته .قضیه ازین قراره که یه سال پیش بابا برای خواهرم چنتا جوجه بلدرچین خرید.مریم هر روز به جوجه ها غذا میداد و باهاشون بازی میکرد.خیلی وقتا ساعت ها مینشست باهاشون حرف میزد.یه روز در انباری باز مونده بود و گربه اومد و همه بلدرچینارو کشت.بابام حواسش...
  • کاراموزی دوشنبه 5 مرداد 1394 14:37
    امروز بالاخره موفق شدم بعد از یک و نیم ماه معرفی نامه بگیرم و از فردا ایشالا وارد محیط کار شم. دیروز از شدت ناراحتی و استرس نمیدونستم چیکار کنم.نه به خاطر کارموزیه خودما.به خاطر دوستم!قرار بود توسط یکی از آشناهای من موافقت مسئولین شرکت و بگیریم و من به این آشنامون گفته بودم دو نفریم.ولی آشنامون وقتی دیده بود ظرفیت پر...
  • آفتاب جمعه 2 مرداد 1394 16:08
    تو باغچه 4 تا گل آفتاب گردون رشد کرده.خیلی بلند شده.نزدیک 2-3 متر شده. ایران قدیم به آفتاب گردون آذرگون میگفتن!این که اسمشو گذاشتن آفتاب گردون به خاطر یه تصور غلطه که فکر میکردن هر طرف خورشید باشه گلها به اون سمت نگاه میکنن.البته تو یکی ار مراحل رشدش غنچه هاش آفتاب رو دنبال میکنه :) اینم از آفتاب گردون من که با خورشید...
  • یادت ای دوست بخیر... جمعه 2 مرداد 1394 15:45
    وقتی بهش گفتم "یه یادگاری بده"فکر نمیکردم بعد ها دوباره بتونیم همدیگرو ببینیم.هم خونمون عوض شد هم مدرسم هم ... ولی یادگاریش تا به الان تو آلبوم عکس بچیگم موند.کاش از بقیه هم یادگاری داشتم،از یاسمن که صمیمی ترین دوست اول ابتدایی من بود و من فقط اسم و فامیلش یادم مونده و اگه ببینمش دیگه نمیشناسم.از فاطمه.خ که...
  • اردو قلعه رودخان شنبه 27 تیر 1394 18:12
    سلام قرار بود بعد از سفر قلعه رودخان عکساشو براتون بزارم ولی این اتفاق با کلییی تاخیر به خاطر مشکلات فنی ، الان افتاد عکس باید همین که از تنور در میاد،داغِ داغ دیده بشه ولی دیدم الان هوا خنک شده و ماه رمضونم تموم شده،فرصت خوبیه واسه مسافرت.شاید با دیدنشون فکر یه سفر به سرتون زد راستییی امروز چقد هواااا خووووووب و...
  • شهر پیامبر شنبه 26 اردیبهشت 1394 14:41
    سلام عیدتون مبارک چه روزی بهتر از امروز برای دیدن مدینه امروز یهویی تصمیم گرفتم چنتا عکس مدینه براتون بزارم و یه ذره هم در موردش صحبت کنم. اگه الان مدینه بودید و میخاستید جشن بگیرید کتک میخوردید.پس به دیدن عکس و زیارت از راه دور راضی باشید:) اکثر کسایی که میخان به سفر حج مشرف شن اول میرن مدینه.تقریبا 4-5 روز مدینه...
  • گلخونه من پنج‌شنبه 24 اردیبهشت 1394 13:05
    شاعر دهه دوره نوجوونیه ما میفرمان که: ولی چقد آخه باز باید از گلها گفت ؟ حرفهای دلو پنهونی تو قصّه ها گفت طلسم شرممو باید که بشکنم اگه دل بزاره حرفمو اینبار بزنم گل و گلدون بهونن ، باد بارون بهونن شب و ستاره و مهتاب و آسمون بهونن اگه میگم برات از دل خستم بهونست که بگم ... گل و گلدون بهونن ، باد بارون بهونن بعلههه این...
  • دانشگاه گردی+هندونه خرون پنج‌شنبه 24 اردیبهشت 1394 12:20
    سلام این چند وقت خیلی دلم میخاست بیام اینجا یه چیزی بگم که اینقد وبلاگ خاک نخوره.دلم میخاست در مورد سفر مکه یه سری عکس بزارم و چند کلمه ای هم حرف بزنم ولی نشد.ایشالا به وقتش عکسارو حتما میزارم. فعلا تصمیم گرفتم (گرفتیم با دوستا) که از این هوای اردیبهشتی در جهت ایجاد یک فضای شاد و به یاد ماندنی استفاده کنیم این شد که...
  • آرزو پنج‌شنبه 16 بهمن 1393 14:45
    دوست دارم یه همچین میز کار و قفسه هایی واسه خودم درست کنم یکی از کارایی که دلم میخاست یاد بگیرم نجاری بود چون همیشه دوست داشتم چیزاییو که تو ذهنمه خودم واسه خودم درست کنم.حتی خیاطی و بافتنی هم دوست داشتم یاد بگیرم ولی هیچ وقت فرصتشو برای خودم ایجاد نکردم .وقتایی هم که فرصتش بود انقد تو یادگیری عجله میکردم که از هر...
  • Amused To Death سه‌شنبه 14 بهمن 1393 23:47
    بدانید که جز این نیست که زندگی این دنیا بازی و سرگرمی و آرایش نمودن و فخرفروشی تان به یکدیگر و افزون طلبی از همدیگر در اموال و فرزندان است ، همانند بارانی که گیاهان ( سرسبز حاصل از ) آن کشاورزان را به شگفت آورد سپس پژمرده شود و آن را زرد بینی سپس خشک و شکسته شود و در آخرت عذابی سخت است ( برای طاغیان ) و آمرزش و خشنودی...
  • دهه 80 سه‌شنبه 14 بهمن 1393 14:35
    این دهه هشتادیا دیگه شووورشو درآوردن! امروزبه خواهرم گفتم رنگای منو بر نداریااا !بچه پرررو صاف صاف تو چشام نگام کرده میگه :هرکه نان از عمل خویش خورد*منت حاتم طائی نبرد:|
  • اداء وظایف الخواهری فی المقابل الخواهری:| دوشنبه 6 بهمن 1393 23:26
    همه ی مدتی که مشغول امتحانا و درسام بودم به این فکر میکردم که واقعا در حق خواهرم ،خواهری نکردم!نه وقت داشتم تو درسا کمکش کنم نه پای درد دلش بشینم:( برای همین وقتی آخرین امتحانم تموم شد بهش قول دادم شب براش قصه بگم^_^ یه قصه ار خودم ساختم در مورد شهر اعداد:| چون به شدت از ریاضی متنفره و مثلا میخاستم با مباحث ریاضی...
  • زیباسازی دوشنبه 6 بهمن 1393 16:50
    آیا امتحانات پایان ترم خود را تمام کرده اید؟:| آیا حوصله تان در خانه به سر میرود؟:| آیا تنبل و یک جا نشین شده اید؟:| آیا دلتان میخاهد مفید باشید؟:| پس با ما همراه باشید:| ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلاااااام بر همه بیکارانِ یکجا نشین تویِ خونه! اگه شما هم از اون دست...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 28 آذر 1393 23:53
    نامه ی 31( نامه ی امام علی (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) ) بدان خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه ی درخواست داده، و برآورده کردن آن را به عهده گرفته است . تو را دستور داده که از او بخواهی تا ببخشاید. درخواست رحمت کنی تا ببخشاید و خداوند میان تو و خودش کسی را نگذاشته است تا حجاب و...
  • قطعا عاشق نشدم!:دی دوشنبه 10 آذر 1393 22:47
    زیر بارون با توام تو خیابون با توام تو دلم برف اومده من تو زمستون با توام .......... من تو خیالم با توام تا خوبه حالم با توام فنجون قهوه‌م خالیه اما تو فالم با توام خواهشی دیگه ندارم این آخریشه زیر بارون...!
  • زیپ دهن شنبه 5 مهر 1393 12:19
    تو خونه ی ما یه روش تربیتی غلط حکم فرماست که به همه هم سرایت کرده.مثلا وقتی من میگم اگه فلان چیز اتفاق بیوفته خیلی خوب میشه هااا!بعد سریع یه نفر میگه:نه بابا!فکر کردی اگه فلان چیز بشه فلان میشه؟؟بعد میشینه کلی از معایب فلان چیز میگه که مثلا منو متقاعد کنه که الان وضعیتت خیلی بهتره!اصلا هم قصد بدی ندارناا.مثلا میخان...
  • فیلم جمعه 4 مهر 1393 22:43
    تا کی باید ادای آدمای خوشحالو دربیاریم؟
  • خزان پنج‌شنبه 3 مهر 1393 15:24
    صبح با صدای بارون از خواب بیدار شدم.مثل کارتونای خارجی که اولین برف نشونه ی کریمسه،امروزم با اولین بارون پاییزی بوی پاییز سرما به دماغم خورد و رسما پاییز آغاز به کار کرد. اگه شما هم از اون دسته آدمایی هستید که افسردگی فصلی میگیرن که هیچ...ولی اگه نیستید، این آهنگو دانلود کنید و تا تموم شدنش به عکس زیر خیره شید، خود به...
  • منجی:دی پنج‌شنبه 30 مرداد 1393 21:53
    این فیسقیلیو امروز تو زیرزمین خونمون پیدا کردم.مامانشو گم کرده بود..رفته بود پشت کمد هی جیک جیک میکرد.تا خاستم بگیرمش سکوت کرد:|اوووخی انقد ترسیده بود. قلبش هی تند تند میزد بغلش کردم بردم حیاط گذاشتم یه گوشه.بعد پشت پنجره کمین کردم که گربه نیاد بخوردش مامانش اومد پیداش کرد برد. امروز برای دقایقی حس مفید بودن و تکیه...
  • جوونی کجایی... پنج‌شنبه 30 مرداد 1393 15:38
    جوونیاش چه داغون بود میگن آدما اگه صداشون خوب باشه قیافشون داغونه.اگه صداشون داغون باشه قیافشون خوبه.منم که این وسط استثنائم.هم قیافم خوبه هم صدام خخخخ
  • بخند پنج‌شنبه 30 مرداد 1393 00:12
    تو دلم نقلِ یه حرفایی هست ********** که بگم میری ، نگم میمیرم بعضیا بدجوری عاشق میشن ********** عشق یعنی تو بمون من میرم تو که میری ، نفسم میگیره ********** همه ی خستگیات یک جا چند تو بخندی همه چی حل میشه ********** تو بخندی ، همه چی خوبه بخنـــــد …. بخنـــــد …... بخنـــــد …… همه چی خوبه فقط دلتنگم ********** آخه...
  • پَست&پُست! شنبه 11 مرداد 1393 16:06
    یه نگاهی به لینک زیر بندازید: نمیدونمیسم خوندینش؟ حالا کلیپ زیرو نگاه کنید اجرای یه نفر:دی آقا هرچیز خاصی که قرار نیس قشنگ باشه .یکی به این بگه صدای معمولیت قشنگتره:| اصلا یکی بهش بگه خوبی تو؟:| بعد جالبه بعضیااا میگن این آقا داره تبدیل به یکی از بزرگترین هنرمندای کل دنیا میشه!!پست مدرنه دیگه کاریش نمیشه کرد:| نمیدونم...
  • f=m پنج‌شنبه 9 مرداد 1393 20:47
    به نویسنده این جمله باید آفرین گفت: " تجاوز،فقط فیزیکی نیست و یک زن میتونه با لباس پوشیدن و رفتارش به ذهن هر مردی تجاوز کنه! " + و بلعکس:)
  • ذهن پلید چهارشنبه 8 مرداد 1393 14:17
    وقتی آدم در یه موضوعی مهارت بدست میاره ناخودآگاه پدیده های اطرافشم با این مهارت میسنجه.مثلا یه ریاضی دان میگه فلان موضوع و مسئله رو دیگه از چه راه هایی میشه حل کرد و... منم وقتی 7-8بودم چون پدر گرامی منو کلاس کاراته ثبت نام کرده بودن و در این زمینه مهارت داشتم ،هر آدم جدیدیو که میدیدم تو ذهنم تجسم میکردم که دیگه چطوری...
  • Rabbids-Invasion چهارشنبه 8 مرداد 1393 14:05
    یکی از محبوب ترین کارتون هامه.مخصوصا مدل خندیدنشون:)) خیلی بغل کردنین لینک دانلود
  • زمین جای قشنگی نیست ولی باید مدارا کرد سه‌شنبه 10 تیر 1393 14:38
    الان من شجوری شدم؟ قالبم خیلی شیک شده.نه؟؟ اوهوم...میدونم... میدونم اول این عکسو به عنوان هدر انتخاب کرده بودم! +چقد زمینی شدم!:|
  • بی خیال... پنج‌شنبه 5 تیر 1393 23:25
    اشکایی که بی هوا رو گونه هام میریزه قلبی که از همه ی خاطره هات لبریزه دلی که میخواد بمونه تنی که باید بره حرفی که تو دلمه اما ندونی بهتره بیخیال حرفایی که تو دلم جا مونده بی خیال قلبی که این همه تنها مونده آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه واسه تو فرقی نداره دل من چه رنگیه ♫♫♫ مثه تنهایی میمونه با تو همسفر شدن توی شهر...
  • ت و ه م دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 12:45
    دیشب خواب میدیدم دارم میرم خونمون.همسایه ها خونشونو ترگل ورگل کرده بودن،کلی گل و گیاه کاشته بودن.رسیدم خونه ی خودمون.زنگو زدم.یه نفر دیگه جواب داد.گفتم مامان درو وا کن منم.گفت اشتباه گرفتین!بعد زنگ زدم گوشیه مامانم.دوباره یکی دیگه جواب داد گفت نخیر اشتباه گرفتین.حتی دیگه همسایه هام منو نمیشناختن.تو خواب قلبم از دهنم...
  • به چپ راست به راست چپ:| دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 00:13
    اگر از حال ما جویا باشی.... حال خواهری را دارم که از دار دنیا، دو برادر دارد و هر دوی آنها عازم خدمتی از نوع اجباری ...
  • 84
  • صفحه 1
  • 2
  • 3