زمـ ـانی بر زمـ ــین
زمـ ـانی بر زمـ ــین

زمـ ـانی بر زمـ ــین


به نام خدا

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

خانومااا آقاهه کجااایین؟؟؟

چه سکوتی:|

لباس جدیدم خوشگله؟:)))

عکسی که مشاهده میکنید یه زوج خوشبخت که در کنار هم زندگی خوب و خوشی دارن و مدام صدای  چه چه عاشقانشون گوش اهالی منزل رو مینوازه و روح زندگی رو به تک تک سلول های این دخترمیدمد،نیست!!بلکه این ها دو رفیق و دوبرادر هستن.ریفق روزهای سخت که گاهی وقتا یکیشون نقش مادری یا شایدم پدری رو در قبال اونیکی متقبل میشود و دانه در دهانش میگذارد و شپش های کله اش را دانه به دانه با عطوفت جدا کرده و قورت میدهد.از قضا بعد از فوت همسر نارنجی  (که متهم ردیف اول خوده نامردش بود که اثار ضرب و جرح در قسمتایی از بدن ماده طفل معصوم مشهود بود)تصمیم بر این گرفتیم که دیگر برایش همسری اختیار نکنیم و با یکی مثل خودش در بندازیم که لااقل زبان همدیگرو بفهمن و اگر یکی زد لااقل یکی هم بخورد:|

تا به این جای کار این دو ریفیق تعامل سازنده ای داشتند.البته تجربه نشان میدهد تا وقتی پای یک جنس مخالف در میان نباشد رفقا رفاقتشان را حفظ میکنند:|


+ با این لباس جدیدا حس میکنم خیلییی مهربون و لطیف شدم:)))اگه انتقادی پندی نصیحتی دارید الان وقتشه

نظرات 1 + ارسال نظر
p.t سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 10:35

بـــــــــــــــــــه بـــــــــــــــــــــــــه
ســـــــــــــــــــــــــــــــلام
چه قشنگ شده اینجاااااااااااا
مبارک باشهههههههههه
حیف نبود یه مدت اینجا سوت و کور بود:|

چه عکس قشنگییییییییی
پس بالاخره واسه این نارنجیِ بنده خدا یه حرکتی زدین

دوستیشون مستدام

خوشحال شدم که دوباره نوشتی
انشاءالله همیشه از شادیات بنویسی

سلاااااااااااام پی تی جان عزیز دل
ممنووووووووووووووووووووونم
والا دیدم از هیچ کسی صدایی به گوش نمیرسه دیگه خودم دست بکار شدم

اره بنده خدا انقد ذوق کرد دوستشو دید.روزای اول صبح که بیدار میشدن باهم شعر میخوندن میرقصیدن
منم خیلی خوشحال شدم که هستی و میخونی
انشاءالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد