زمـ ـانی بر زمـ ــین
زمـ ـانی بر زمـ ــین

زمـ ـانی بر زمـ ــین

Amused To Death

بدانید که جز این نیست که زندگی این دنیا بازی و سرگرمی و آرایش نمودن و فخرفروشی تان به یکدیگر و افزون طلبی از همدیگر در اموال و فرزندان است ، همانند بارانی که گیاهان ( سرسبز حاصل از ) آن کشاورزان را به شگفت آورد سپس پژمرده شود و آن را زرد بینی سپس خشک و شکسته شود و در آخرت عذابی سخت است ( برای طاغیان ) و آمرزش و خشنودی خدا ( برای مطیعان ) ، و زندگی دنیا جز متاع فریب نیست.



دنبال یه سری شعر و موزیک انگلیسی بودم که هم ریتمش زیاد تند نباشه   بتونم بفهمم هم معنی جالبی داشته باشه که  اینو پیدا کردم.شعراشون مثل یه داستان مرموز و بعضیاشم یه تیکه هایی از تاریخو داره.کلیپ هاشونم جالبه.خلاصه اگه دنبال تقویت زبان یا شنیدن موزیکای خوب انگلیسی میگردین گروه Pink floyd گزینه مناسبیه: )


No tears to cry no feelings left
This species has amused itself to death


+راستی تا یادم نرفته کلیک 

دهه 80

این دهه هشتادیا دیگه شووورشو درآوردن!

امروزبه خواهرم  گفتم رنگای منو بر نداریااا !بچه پرررو صاف صاف تو چشام نگام کرده میگه :هرکه نان از عمل خویش خورد*منت حاتم طائی نبرد:|

اداء وظایف الخواهری فی المقابل الخواهری:|

همه ی مدتی که مشغول امتحانا و درسام بودم به این فکر میکردم که واقعا در حق خواهرم ،خواهری نکردم!نه وقت داشتم تو درسا کمکش کنم نه پای درد دلش بشینم:( برای همین وقتی آخرین امتحانم تموم شد بهش قول دادم شب براش قصه بگم^_^  یه قصه ار خودم ساختم در مورد شهر اعداد:| چون به شدت از ریاضی متنفره و مثلا میخاستم با مباحث ریاضی آشتیش بدم:))

خیلی ذوق زده شده بود و با حیرت به قصه گوش میداد.منم استعداد به هم ریخته خودم در زمینه ادبیات رو جمع کرده بودم ،و در یک لقمه میخاستم به خورد بچه بدم-_-

وقتی داشتم میگفتم :صفر میخاست بره با اعداد بازی کنه ،ولی به هر کدوم که برخورد میکرد ضرب در اون میشد و  حاصل صفر میشد.حالا یه شهر پر از اعداد 1 تا 9 داشتن فرار میکردن و صفر دنبالشون بود تا باهاشون بازی کنه و اعداد هی به هم میخوردن و ضرب در هم میشدن و اعداد جدید ساخته میشد و میترسیدن به صفر بخورن خودشونم صفر شن!خلاصه شهر به هم ریخته بود.

تو این قسمتای قصه خیلی هیجان زده شده بود و میخندید ولی وقتی به جایی رسیدیم که صفر تنها افتاده بود تو شهر اعداد و غصه میخورد یهو دیدم بچه گوله گوله داره اشک میریزه:| گفتم دختررررر چرا گریه میکنی آخه؟!؟!؟0_o

گفت: آبجیییییییییییی؟؟!؟!هققققققققق هووووووووقنمیشه صفر تنها نشه؟:( من دلم براش میسوووزه

وقتی دیدم احساسات بچه جریحه دار شده گفتم باشه بابا:| یکی از اعداد که خیلی مهربون بود،مثلا 6 !وقتی دید صفر تنهاست یه راه چاره پیدا کرد و الخ....

یهو دیدم بازم نق و نوق آبجی خانوم شروع شد.گفتم باااااز چی شدهههه

گفت میشه 2 مهربون باشه؟؟؟؟آخه من تو مدرسه شمارم 2 هست:|

خلاصه خاستم یه قصه بگم انقد همه جای قصه رو تغییر داد آخرش همه چی به خوبی و خوشی تموم شد و جناب  2 محترم به عنوان رییس شهر منصوب شد و قانون ضرب شدن اعداد رو از شهر حذف کرد تا همه به خوبی و خوشی کنار هم زندگی کنن:| 


+تازه امشب میگفت ورژن 2 شهر اعدادو برام تعریف کن:|

زیباسازی

آیا امتحانات پایان ترم خود را تمام کرده اید؟:|

آیا حوصله تان در خانه به سر میرود؟:|

آیا تنبل و یک جا نشین شده اید؟:|

آیا دلتان میخاهد مفید باشید؟:|

پس با ما همراه باشید:|


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


سلاااااام بر همه بیکارانِ یکجا نشین تویِ خونه!


اگه شما هم از اون دست آدمایی هستید که از درست کردن کاردستی و اینجور جفنگیات خوشتون میاد، خوب چیه مگه؟منم خوشم میاد:|

به همین منظور هرچی قوطی پنیر و جعبه و ظرفای به در نخور توی خونه رو با استفاده از پدیده دکوپاژ(:|)به ظرفای جینگله مستون تبدیل کردم و حالشو بردم

شما هم بیکار نشینید:| یه ذره از من یاد بگیرید:|




 

ادامه مطلب ...

نامه ی 31( نامه ی امام علی (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) )

بدان خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه ی درخواست داده، و برآورده کردن آن را به عهده گرفته است . تو را دستور داده که از او بخواهی تا ببخشاید. درخواست رحمت کنی تا ببخشاید و خداوند میان تو و خودش کسی را نگذاشته است تا حجاب و فاصله پدید آورد. و از گنجینه های رحمت او چیزهایی را درخواست کن که جز او کسی نمی تواند ببخشاید، مانند: عمر بیشتر، تندرستی بدن و گشایش در روزی. سپس خداوند کلیدهای گنجینه های خود را در دست تو گذاشته است که به تو اجازه ی دعا کردن داد، پس هرگاه خواستی می توانی با نیایش، درهای نعمت خدا را بگشایی، تا باران رحمت الهی بر تو ببارد. هرگز از تاخیر (دیر شدن) برآورده شدن نیاز، نا امید مباش، زیرا بخشش الهی به اندازه ی نیت است. گاه، در برآورده شدن نیاز دیرتر می گردد تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزای آرزومند کامل تر شود، گاهی درخواست می کنی اما پاسخ داده نمی شود، زیرا بهتر از آنچه خواستی یا در وقت مشخص به تو خواهد بخشید، یا برای بخشش بهتر از آنچه خواستی، درخواست برآورده نمی شود، چه بسا خواسته هایی داری که اگر داده شود مایه ی هلاکت دین تو خواهد بود، پس خواسته های تو، به گونه ای باشد که جمال و زیبایی تو را تامین و رنج و سختی را از تو دور کند، پس نه مال دنیا برای تو پایدار و نه تو برای مال دنیا خواهی ماند.




قطعا عاشق نشدم!:دی

زیر بارون با توام تو خیابون با توام

تو دلم برف اومده من تو زمستون با توام

..........

من تو خیالم با توام تا خوبه حالم با توام

فنجون قهوه‌م خالیه اما تو فالم با توام

خواهشی دیگه ندارم این آخریشه

زیر بارون...!


زیپ دهن

تو خونه ی ما یه روش تربیتی غلط حکم فرماست که به همه هم سرایت کرده.مثلا وقتی من میگم اگه فلان چیز اتفاق بیوفته خیلی خوب میشه هااا!بعد سریع یه نفر میگه:نه بابا!فکر کردی اگه فلان چیز بشه فلان میشه؟؟بعد میشینه کلی از معایب فلان چیز میگه که مثلا منو متقاعد کنه که الان وضعیتت خیلی بهتره!اصلا هم قصد بدی ندارناا.مثلا میخان تشویق کنن که قدر داشته ها و زمان حالو بدون ولی قشنگ میزنن تو ذوق امید به فرداها:|

اصلا دیگه پشیمون شدم مسئله ایو مطرح کنم.چون هر دفعه که کلی ذوق و شوق منو میبینن نگران میشن که اگه فرداها اون چیزی که انتظارشو دارم اتفاق نیوفته میخوره تو ذوقم برای همین خودشون زحمت میکشن از الان شرایطو آماده سازی میکنن و شخصا میزنن تو ذوقم:|

بعد حالا هرچقدرم بیای بهشون بگی این کار شما در طی گذر زمان از کودکی تا به الانه من باعث کاهش روند رشد اعتماد به نفس من شده کسی اصلا گووش نمیده. واقعیتش هم نمیشه از الان رفتاری رو که بهش عادت کردن تغییر داد.تنها راهش اینه که از بروز احساسات جلوگیری به عمل بیارم و  کلا زیپ دهنمو بکشم


فیلم

تا کی باید ادای آدمای خوشحالو دربیاریم؟

خزان

صبح با صدای بارون از خواب بیدار شدم.مثل کارتونای خارجی که اولین برف نشونه ی کریمسه،امروزم با اولین بارون پاییزی بوی پاییز سرما به دماغم خورد و رسما پاییز آغاز به کار کرد.

اگه شما هم از اون دسته آدمایی هستید که افسردگی فصلی میگیرن که هیچ...ولی اگه نیستید، این آهنگو دانلود کنید و تا تموم شدنش به عکس زیر خیره شید، خود به خود درست میشید:| طرفدارای پاییز دیگه خز شدن برای همین بهش میگن خزان:|


+معنی متنشو بلد نیستم ولی ریتم و صدا و مخصوصا مخصووووصا صدای رعد و برق وسطش خیلی واسم دوس داشتنی بود:X


+یادش بخیر یه زمانی از اول مهر میرفتیم مدرسه،الان از 25 شهریور میریم دانشگاه:|



منجی:دی

این فیسقیلیو امروز تو زیرزمین خونمون پیدا کردم.مامانشو گم کرده بود..رفته بود پشت کمد هی جیک جیک میکرد.تا خاستم بگیرمش سکوت کرد:|اوووخی انقد ترسیده بود. قلبش هی تند تند میزدبغلش کردم بردم حیاط گذاشتم یه گوشه.بعد پشت پنجره کمین کردم که گربه نیاد بخوردشمامانش اومد پیداش کرد برد.

 

امروز برای دقایقی حس مفید بودن و تکیه گاه بودن بهم دست داد:|


  ادامه مطلب ...